رکوردشکنی شکاف میان دلار نیما و دلار آزاد، بار دیگر نگاهها را به یکی از مهمترین شاخصهای کلان بازار سرمایه برگردانده است؛ شکافی که اکنون به حدود ۵۹ میلیارد دلار رسیده و تحلیلگران آن را نشانهای روشن از «ارزندگی تاریخی بورس» و شکلگیری یک فنر فشرده در ارزش دلاری بازار سهام میدانند. رفتار نمودارهای ارزش دلاری و شاخص کل نیز مؤید آن است که بازار در آستانه یک نقطه چرخش قرار گرفته است.
به گزارش پایگاه خبری شاخص اول، بازار سهام ایران بهطور سنتی نسبت به تحولات ارزی با یک تأخیر زمانی واکنش نشان میدهد. در دورههایی که نرخ دلار آزاد جهش میکند اما قیمت سهام متناسب با این تغییر رشد نمیکند، ارزش دلاری بازار افت میکند و فاصله میان ارزشگذاری ریالی شرکتها و ارزش دلاری آنها افزایش مییابد. این فاصله که در نمودارهای کلان به صورت «شکاف نیما–آزاد» نمایش داده میشود، یکی از قابل اتکاترین متغیرهای پیش نگر برای تشخیص دورههای ارزندگی و شروع روندهای صعودی بوده است.
در هفته گذشته این شکاف به رکوردی بیسابقه در بیست ماه اخیر رسید و حالا تحلیلگران میگویند این فاصله به سطحی رسیده که در گذشته همیشه به رشد شاخص کل منجر شده است. بنابراین پرسش کلیدی این است که: آیا بورس در آستانه یک حرکت جدید قرار گرفته است؟
سازوکار شکاف ارزش دلاری
شکاف میان ارزش بازار سهام بر اساس دلار آزاد و ارزش بازار بر اساس دلار نیما، حاصل دو واقعیت اقتصادی است. نخست آنکه دلار آزاد طی ماههای اخیر صعودی بوده و خود را با فشار تورمی اقتصاد تطبیق داده است. دوم آنکه بخش مهمی از سودآوری شرکتهای تولیدی و صادراتی همچنان با نرخ نیمایی محاسبه میشود؛ نرخی که به صورت دستوری پایین نگه داشته شده است.
وقتی دلار آزاد رشد میکند اما قیمت سهام به دلیل رکود معاملاتی یا نااطمینانیهای سیاستی افزایش متناسب ندارد، ارزش دلاری بازار به سرعت افت میکند. این همان اتفاقی است که در چند هفته اخیر افتاده و باعث شده در نمودار فاصله ارزش، میلههای خاکستری به بلندترین اندازه در ۲۰ ماه گذشته برسد.
درسهای تاریخی از سه دوره مهم
رفتار گذشته بازار سهام نشان میدهد این شکاف به ندرت پایدار میماند و معمولاً پس از مدتی با رشد شدید سهام یا تعدیل نرخ نیمایی بسته میشود. دو دوره تاریخی بهطور مشخص این الگو را تأیید میکنند.
نخست دوره ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۸ که جهش دلار آزاد باعث ایجاد یک شکاف بزرگ شد و بازار سرمایه پس از چند ماه با رشد پرشتاب این عقبماندگی را جبران کرد. دوره دوم در سال ۱۴۰۱ شکل گرفت که دوباره اختلاف نیما و آزاد عمیق شد و شاخص کل در ماههای پایانی همان سال وارد یک رالی قابلتوجه شد. در هر دو دوره، رشد سهام تنها ناشی از هیجان نبود، بلکه نتیجه پر شدن تأخیری ارزش دلاری شرکتها بود.
رفتار امروز نمودار، شباهت زیادی به آن دو مقطع دارد؛ شکاف بزرگ شده، ارزش دلاری به محدوده کفهای تاریخی رسیده و شاخص کل هنوز واکنش جدی نشان نداده است.
تحلیل وضعیت فعلی و نشانههای نقطه چرخش
در حال حاضر سه سیگنال مهم در کنار هم دیده میشود. نخست رکوردشکنی عدد شکاف که به حدود ۵۹ میلیارد دلار رسیده است. دوم تثبیت ارزش دلاری بازار در محدوده تاریخی ۹۵ میلیارد دلار که در گذشته همواره نقش یک حمایت قدرتمند را ایفا کرده است. سوم شکلگیری یک واگرایی صعودی میان شاخص کل و ارزش دلاری بازار؛ به این معنا که ارزش دلاری همچنان در کف است اما شاخص کل آرام آرام وضعیت صعودی گرفته است.
مجموع این شواهد به تحلیلگران میگوید بخشی از پول هوشمند در حال ورود تدریجی است، زیرا در چنین سطوحی سهام به صورت سیستماتیک در محدوده ارزندگی قرار میگیرد. این وضعیت معمولاً مقدمه شروع روند میانمدت صعودی است؛ هرچند نقطه آغاز دقیق آن معمولاً تنها پس از کاهش ریسکهای سیاستی قابل تشخیص میشود.
محرکهای بنیادین برای بستن شکاف
برای آنکه فاصله ۵۹ میلیارد دلاری میان ارزش دلاری و ارزش نیما کاهش یابد، سه مسیر محتمل وجود دارد. نخست احتمال افزایش نرخ نیمایی که طی ماههای اخیر از سوی برخی سیاستگذاران مطرح شده و بهطور طبیعی سودآوری شرکتهای صادراتی را متحول خواهد کرد. دوم اثر تورمی در بورس کالا که باعث میشود بسیاری از شرکتها حتی در صورت ثابت بودن نرخ نیمایی، محصولاتشان را با قیمتهای نزدیک به دلار آزاد بفروشند. سوم جهش ارزش داراییها بر اساس هزینه جایگزینی؛ زیرا در سطوح فعلی بسیاری از شرکتهای بورسی با قیمتی کمتر از ارزش جایگزینی داراییهایشان معامله میشوند.
این سه سازوکار نشان میدهد که شکاف نمیتواند برای مدت طولانی باقی بماند و ناگزیر یا با رشد قیمت سهام یا با تعدیل سیاست ارزی بسته خواهد شد.
مجموع شواهد نشان میدهد شکاف میان دلار نیما و دلار آزاد به یکی از بالاترین سطوح چند سال اخیر رسیده و بازار سهام در یک ناحیه «ارزنده مطلق» قرار دارد. تجربههای گذشته ثابت کرده هرگاه شکاف به سقف تاریخی میرسد، انرژی نهفته بازار در نهایت به صورت رشد شاخص کل آزاد میشود. امروز نیز همان الگو در حال تکرار است و نمودارها نشانههایی از شروع یک نقطه چرخش را نمایش میدهند. اگر سیاستگذار در ماههای آینده به سمت واقعگرایی بیشتر در نرخ نیمایی حرکت کند، احتمال جهش هماهنگ شاخص کل در مسیر پر کردن فاصله ارزی افزایش خواهد یافت.
