بررسی پشت صحنه رکورد ۵.۵ برابری درآمدهای مالیاتی نسبت به نفت
معاون وزیر اقتصاد اعلام کرده است که در هفتماهه امسال، درآمدهای مالیاتی به سطحی رسیده که ۵.۵ برابر درآمد نفتی دولت است؛ رقمی که در ظاهر میتواند نشانه عبور اقتصاد ایران از «بودجه نفتی» باشد، اما تحلیل گران میگویند این تغییر بیش از آنکه حاصل افزایش پایه مالیاتی باشد، بازتاب افت شدید فروش نفت و فشار بیسابقه بر فعالان اقتصادی و بخش تولید است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی شاخص اول، در سالهای اخیر، یکی از شعارهای اصلی سیاستگذاران، کاهش وابستگی بودجه به نفت و حرکت به سمت تأمین هزینههای جاری از مالیات بوده است. تازهترین آمار ارائه شده توسط وزارت اقتصاد، تصویری از تحقق این هدف ارائه میدهد. طبق اعلام رسمی، درآمد مالیاتی دولت در هفت ماه نخست سال ۵.۵ برابر درآمد نفتی بوده و این روند سال گذشته نیز ادامه داشته، به طوری که ۶۵.۵ درصد هزینههای اجرایی از محل مالیات تأمین شده است.
با وجود این، تحلیل گران معتقدند این نسبت لزوماً به معنای «قویتر شدن پایه مالیاتی» نیست. بخش مهمی از فاصله ایجاد شده، محصول ضعف جدی در درآمدهای نفتی، محدودیت صادرات، کاهش وصول ارزی و فشار تحریمهاست؛ مسائلی که باعث شده سهم نفت در درآمدهای بودجهای بهطور طبیعی سقوط کند.
از سوی دیگر، فعالان اقتصادی از «فشار مالیاتی فزاینده» سخن میگویند. در سال جاری، همزمان با رکود تولید، افت فروش شرکتها و نااطمینانی کلان، سازمان امور مالیاتی با شدت بیشتری به سراغ بنگاهها، اصناف و شرکتهای بورسی رفته است. بسیاری معتقدند رشد سهم مالیات، بیش از آنکه حاصل اصلاح ساختار باشد، ناشی از تشدید فشار بر بخش مولد است.
آیا اقتصاد ایران واقعاً از نفت عبور کرده است؟
در نگاه اول، برتری ۵.۵ برابری مالیات نسبت به نفت نشان میدهد که تکیه بودجه به نفت کاهش یافته است. اما بررسی عمیقتر نشان میدهد سهم مالیات بیشتر به دلیل کم شدن درآمد نفتی است تا «بزرگتر شدن اقتصاد مالیاتی».
تحلیل اعداد نشان میدهد:
صادرات نفتی ایران همچنان محدود و بخش مهمی از درآمد فروش نیز «وصول نشده» یا با تأخیرهای طولانی است.
بخش قابل توجهی از درآمد نفت در ترازنامه بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی «قابل خرج» نیست.
در نتیجه، مالیات به ظاهر بزرگتر شده چون نفت کوچک شده است.
رشد مالیات از کجا آمده؟ افزایش پایه یا افزایش فشار؟
فعالان اقتصادی میگویند بخش عمده رشد مالیات طی دو سال گذشته ناشی از اصلاح پایه مالیاتی نیست. موارد زیر بیشترین وزن را داشتهاند:
سختگیری در رسیدگی به پروندههای قدیمی
افزایش معافیت زداییها
فشار بیشتر بر کسب و کارهای کوچک و متوسط
مالیات ستانی از بازار سرمایه، نقل و انتقال دارایی و تراکنشها
به عبارت دیگر، مالیات رشد کرده اما اقتصاد مولد لزوماً رشد نکرده است.
پیامدهای بودجهای: آیا دولت نفس راحت میکشد؟
افزایش سهم مالیات از بودجه از منظر پایداری مالی دولت مثبت است. اما اگر این افزایش پایدار نباشد و بر دوش بنگاههای زیاندیده قرار گیرد، پیامدهای زیر را خواهد داشت:
– کاهش سرمایهگذاری تولیدی
– فرار مالیاتی به روشهای جدید
– ر شد اقتصاد زیرزمینی
– تشدید رکود در برخی صنایع
بنابراین، پایداری مالیاتی باید با اصلاح ساختار همراه باشد، نه فشار بر بخش مولد.
جمع بندی:
در ظاهر، رشد ۵.۵ برابری درآمد مالیاتی نسبت به نفت یک دستاورد بزرگ است؛ اما پشت این آمار، چهره دیگری نیز دیده میشود. کاهش شدید درآمد نفتی، فشار بر بنگاههای شفاف، کاهش قدرت سودآوری صنایع و نبود اصلاحات ساختاری باعث شده «افزایش مالیات» بیشتر به صورت اجباری و موقتی رخ دهد تا «پایدار و اصلاحشده».
اگر دولت میخواهد این نسبت تثبیت شود، راه آن اصلاح ساختار مالیاتی، شفافیت اقتصادی و تقویت تولید است؛ نه فقط بالا بردن فشار وصول.
