تصویر آگهی

کریدورهای ترانزیتی ایران: از چالش تحریم تا فرصت ژئوپلتیک بینظیر

ناگفته هایی از موتور رشد اقتصادی ؛ کریدورهای ترانزیتی:

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شاخص اول، کریدورهای ترانزیتی در جهان امروز دیگر صرفاً مسیرهایی برای عبور کالا نیستند؛ بلکه به‌ عنوان اهرم‌های ژئوپلتیکی، موتور رشد اقتصادی و ابزار شکل‌دهی به نظم منطقه‌ای شناخته می‌شوند. رقابت قدرت‌های بزرگ از یک‌ سو (چین با ابتکار کمربند-جاده، آمریکا با طرح‌های مهار شرق، و اتحادیه اروپا با کریدور هند-اروپا) و رقابت‌های منطقه‌ای از سوی دیگر (ترکیه، روسیه، هند، کشورهای عربی خلیج فارس) نشان می‌دهد که هر کشور اگر نتواند جایگاه خود را در شبکه‌های ترانزیتی تثبیت کند، به حاشیه اقتصاد جهانی رانده خواهد شد. برای ایران، این موضوع اهمیتی دوچندان دارد؛ زیرا موقعیت ژئوگرافی منحصر به‌ فرد کشور، فرصت بی‌دلیلی برای تبدیل‌شدن به هاب منطقه‌ای فراهم می‌کند؛ فرصتی که اگر از دست برود، ممکن است به تهدید ژئوپلتیکی تبدیل شود.
تاریخچه مختصر ایران به‌ عنوان چهارراه ترانزیت ایران از دوران باستان تا امروز همواره شاهراه اتصال شرق و غرب بوده است. جاده ابریشم نه‌تنها کالا بلکه اندیشه، فرهنگ و فناوری را از چین به اروپا منتقل می‌کرد و ایران در قلب این مسیر قرار داشت. در دوره صفویه، رونق کاروانسراها و بنادر خلیج فارس جایگاه کشور را تقویت کرد. در دوره قاجار و پهلوی، ضعف زیرساختی و فشار قدرت‌های خارجی بخشی از این جایگاه را کاهش داد، اما حتی در جنگ جهانی دوم نیز ایران «پل پیروزی» متفقین شد و نشان داد که موقعیت جغرافیایی‌اش غیرقابل جایگزین است. در دوران معاصر، با افزایش رقابت‌های انرژی و ترانزیت، بار دیگر اهمیت ژئوپلتیکی ایران در کانون توجه قرار گرفته است.

 

مدل ژئوپلتیک قدرت:

 

کریدورهای ترانزیتی در سطح ژئوپلتیک، ابزار توزیع و تمرکز قدرت‌ اند. هر کشوری که بر یک مسیر کلیدی مسلط باشد، می‌تواند در معادلات سیاسی منطقه‌ای و جهانی نقش پررنگ‌تری ایفا کند. تسلط بر مسیر ترانزیتی، مشابه داشتن پایگاه نظامی یا ذخایر انرژی عظیم، به کشورها امکان می‌دهد بر رفتار بازیگران دیگر اثر بگذارند.

 

در جهان امروز، نمونه بارز آن کانال سوئز و تنگه مالاکاست؛ مصر و سنگاپور از طریق کنترل این مسیرها توانسته‌اند جایگاهی فراتر از ظرفیت‌های سرزمینی یا جمعیتی خود کسب کنند. حتی بحران انسداد کانال سوئز در سال ۲۰۲۱ نشان داد که اختلال در یک مسیر می‌تواند زنجیره تأمین جهانی را متوقف کند. به همین دلیل است که قدرت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری کلان در مسیرهای جایگزین انجام می‌دهند.

 

ایران با قرارگرفتن در نقطه اتصال خلیج فارس، آسیای مرکزی، قفقاز، شبه‌قاره و مدیترانه، پتانسیل بی‌ نظیری برای تبدیل‌شدن به «گلوگاه ژئوپلتیک» دارد. اما تحریم‌ها، ضعف زیرساختی و رقابت همسایگان (مانند کریدور زنگزور با حمایت ترکیه و آذربایجان) این فرصت را تهدید می‌کند. اگر ایران نتواند نقش خود را تثبیت کند، مسیرهای جایگزین عملاً موقعیت ژئوپلتیکی کشور را تضعیف می‌کنند.

 

چالش اصلی ایران، فشار تحریم‌ها و تلاش رقبای منطقه‌ای برای دور زدن کشور است. اما فرصت بزرگ اینجاست: هیچ مسیر دیگری در منطقه نمی‌تواند هم‌زمان امنیت نسبی، دسترسی به خلیج فارس، اتصال به روسیه و پیوند به آسیای مرکزی را فراهم کند. تقویت نقش ژئوپلتیک ایران مستلزم سرمایه‌گذاری هدفمند و همزمان بهره‌برداری هوشمند از شکاف‌های میان قدرت‌های بزرگ است.

 

در شرایط فعلی، اولویت باید «تثبیت جایگاه ژئوپلتیکی ایران در ترانزیت» باشد. این امر با سه اقدام کلیدی محقق می‌شود:

 

۱- مذاکره فعال با بلوک‌های مختلف (اروپا، چین، هند، روسیه) برای تبدیل ایران به مسیر مشترک و اجتناب از انحصار یک قدرت.
2- ایجاد ضمانت‌های امنیتی و حقوقی برای شرکای تجاری که مسیر ایران را انتخاب می‌کنند.
3- سرمایه‌گذاری در «برند سازی ژئوپلتیک» ایران به‌ عنوان امن‌ترین و کوتاه‌ترین مسیر در منطقه.

 

مدل اقتصادی-تجاری:

 

کریدورهای ترانزیتی اساساً موتور محرک تجارت جهانی هستند. آن‌ها هزینه حمل‌ونقل و زمان رسیدن کالا را کاهش می‌دهند و به همین دلیل نقش مستقیمی در رقابت‌ پذیری اقتصادها دارند. کشوری که در مسیرهای تجاری قرار می‌گیرد، می‌تواند درآمد پایدار از محل ترانزیت به‌ دست آورد و هم‌زمان صنایع جانبی مانند انبارداری، بیمه، حمل‌ونقل ترکیبی و خدمات مالی را توسعه دهد.

نمونه موفق این مدل، هلند و سنگاپور هستند. هر دو کشور با وجود اندازه کوچک، به واسطه بندر روتردام و بندر سنگاپور، به هاب‌ های اصلی تجارت جهانی بدل شدند. حتی چین با پروژه «یک کمربند-یک جاده» دقیقاً بر همین منطق استوار است: ایجاد مسیرهایی که هزینه و زمان تجارت را کاهش دهد و اقتصادهای شریک را به پکن وابسته کند.

 

ایران در صورت فعال‌سازی کامل کریدور شمال–جنوب (هند-ایران-روسیه)، می‌تواند زمان حمل کالا بین آسیا و اروپا را ۱۵ تا ۲۰ روز کاهش دهد. این صرفه‌جویی نه تنها درآمد مستقیم ترانزیت برای ایران دارد، بلکه موقعیت کشور را در زنجیره‌های ارزش منطقه‌ای ارتقا می‌دهد. متأسفانه ضعف زیرساخت بندری و ریلی و نیز مشکلات ناشی از تحریم‌ها، تاکنون مانع بهره‌برداری کامل از این مزیت شده است.

چالش اصلی ایران، عدم وجود «یکپارچگی لجستیکی» است؛ یعنی بنادر، خطوط ریلی، گمرک‌ها و مناطق آزاد ما اغلب بدون هماهنگی و به‌ صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند. در عین حال، فرصت بزرگی وجود دارد: بازار هدف ۸۰۰ میلیونی شامل روسیه، آسیای مرکزی و هند که تشنه مسیر کوتاه و امن هستند.

 

برای تقویت بعد اقتصادی-تجاری کریدورها، سه اقدام سیاستی ضروری است:

 

۱- طراحی نقشه جامع لجستیک ملی با محوریت اتصال بنادر به ریل.
2- ایجاد مراکز لجستیک ترکیبی (ریلی-جاده‌ای-دریایی-هوایی) در نقاط کلیدی مثل بندرعباس، چابهار و رشت.
3- تمرکز بر «دیپلماسی ترانزیتی» برای جذب بار کشورهای ثالث، حتی قبل از تکمیل همه زیرساخت‌ها.

 

مدل امنیتی:

 

هیچ کریدوری بدون امنیت پایدار جذابیت ندارد. سرمایه‌گذاران، شرکت‌های حمل‌ونقل و بیمه‌ گران تنها زمانی مسیر را انتخاب می‌کنند که مطمئن باشند کالاهایشان بدون خطر دزدی دریایی، تروریسم، جنگ یا بی‌ ثباتی سیاسی به مقصد می‌رسد.

 

دریای سرخ و تنگه مالاکا مثال روشنی از این واقعیت هستند. هر اختلال امنیتی در این مناطق هزینه بیمه حمل‌ونقل را چندین برابر می‌کند. شرکت‌های بزرگ همواره مسیر امن‌تر را انتخاب می‌کنند حتی اگر طولانی‌تر باشد. بنابراین، امنیت نه یک موضوع جانبی بلکه اصلی‌ترین مزیت رقابتی یک کریدور است.

 

ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای همسایه، امنیت داخلی بالاتری دارد. کنترل مرزها، توانایی نظامی و ساختار سیاسی باثبات نسبی، می‌تواند به‌ عنوان نقطه قوت عرضه شود. با این حال، تهدیدهای مرزی در جنوب شرق (سیستان و بلوچستان) و شمال غرب (درگیری‌های قفقاز) چالش‌هایی برای امنیت ترانزیتی ایجاد کرده‌اند.

 

چالش: تصویر منفی رسانه‌های غربی از امنیت ایران که گاهی فراتر از واقعیت است و مانع جذب بار می‌شود.

 

فرصت: توان ایران در تأمین امنیت خلیج فارس و حفاظت از مسیرهای دریایی در برابر دزدی دریایی و تهدیدهای تروریستی.

 

برای تقویت بعد امنیتی کریدورها، سه اقدام سیاستی ضروری است:

 

۱- ایجاد «سازمان ملی امنیت ترانزیت» با هماهنگی نیروهای نظامی، انتظامی و وزارتخانه‌ها.
2- عرضه «بیمه امنیتی» دولتی برای جذب مشتریان خارجی.
3- فعال‌سازی دیپلماسی رسانه‌ای برای نشان‌ دادن تصویر امن ایران در سطح بین‌المللی.

 

مدل رقابتی-انحصاری:

 

هر کریدور در واقع در رقابت با کریدورهای دیگر معنا پیدا می‌کند. کشورها تلاش می‌کنند مسیر خود را به‌ عنوان بهترین، سریع‌ترین یا امن‌ترین مسیر معرفی کنند و مسیرهای رقیب را تضعیف نمایند.
نمونه بارز این رقابت را در «کریدور میانی» (ترکیه-آذربایجان-گرجستان) و «کریدور شمال–جنوب» (ایران-روسیه-هند) می‌بینیم. هر دو مسیر برای اتصال شرق آسیا به اروپا طراحی شده‌اند و هر یک می‌کوشند بار اصلی را جذب کنند. کشورهای بزرگ هم سعی می‌کنند چند مسیر موازی داشته باشند تا وابسته به یک کشور نشوند.

 

ایران در این رقابت با یک تهدید جدی روبه‌رو است: ترکیه و جمهوری آذربایجان با حمایت غرب می‌کوشند مسیرهای جایگزین ایران را فعال کنند. اگر ایران نتواند مسیر خود را سریع‌تر و ارزان‌تر عرضه کند، ممکن است بار تجاری از دست برود.

 

چالش: تأخیر در تکمیل خطوط ریلی و جاده‌ای.

 

فرصت: کوتاهی و امنیت مسیر ایران که ذاتاً برتری نسبت به رقبای منطقه‌ای دارد.

 

برای تقویت بعد رقابتی-انحصاری کریدورها، سه اقدام سیاستی ضروری است:

 

۱- تسریع در تکمیل خطوط کلیدی مانند رشت-آستارا و چابهار-زاهدان.
2- امضای قراردادهای تضمینی با هند، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی برای عبور بار از ایران.
3- اعمال تعرفه‌های ترجیحی و مشوق‌های مالیاتی برای تثبیت مزیت رقابتی ایران.

 

مدل ژئواکونومیک:

 

ژئواکونومیک یعنی پیوند سیاست و اقتصاد در مقیاس جهانی. کریدورهای ترانزیتی در این چارچوب نه تنها محل عبور کالا بلکه بستر نفوذ اقتصادی و قدرت نرم هستند. کشوری که بتواند مسیر را در اختیار بگیرد، کنترل زنجیره‌های ارزش و تصمیمات تجاری شرکای منطقه‌ای را هم به دست خواهد آورد.

 

چین بهترین نمونه ژئواکونومیک است. پکن با سرمایه‌گذاری در بندر گوادر پاکستان یا راه‌آهن آفریقا، تنها مسیر تجاری نمی‌سازد بلکه وابستگی سیاسی و اقتصادی کشورها به چین را افزایش می‌دهد. آمریکا هم در پاسخ، طرح «کریدور هند-خاورمیانه-اروپا» را به‌ عنوان پروژه‌ای ژئواکونومیک مطرح کرده است.

 

 

برای ایران، حضور در کریدورهای ترانزیتی فراتر از درآمد مستقیم اهمیت دارد. این حضور به معنای افزایش قدرت چانه‌زنی در مذاکرات سیاسی و اقتصادی است. اگر ایران بتواند خود را به مسیر اصلی اتصال هند و روسیه بدل کند، حتی تحریم‌های آمریکا نیز کارایی کمتری خواهند داشت؛ زیرا کشورهای بزرگ ذی‌نفع در عبور کالا از ایران می‌شوند.

 

چالش: کمبود سرمایه خارجی و تأثیر تحریم‌ها بر ورود ایران به زنجیره‌های ارزش جهانی.

 

فرصت: موقعیت ژئوگرافیک و توان بالقوه ایران برای تبدیل‌شدن به مرکز تبادل انرژی و کالا.

 

برای تقویت بعد ژئواکونومیک کریدورها، سه اقدام سیاستی ضروری است:

 

۱- تعریف کریدورهای ترانزیتی ایران به‌عنوان «پروژه ملی ژئواکونومیک» با حمایت همه قوا.
2- ورود فعال به پروژه‌های منطقه‌ای مانند بریکس و شانگهای برای تثبیت جایگاه ایران.
3- طراحی بسته‌های مشارکت اقتصادی که کشورهای شریک را به ادامه همکاری با ایران وابسته کند.

 

 

 

نظرات شما

بدون دیدگاه