۱. استقلال نهادهای اقتصادی
-
نزاع اخیر نشان داد که استقلال بانک مرکزی تا چه اندازه شکننده است.
-
فشارهای سیاسی و رسانهای بر بانک مرکزی برای صدور مجوز یا چشمپوشی از بدهی، ضربه جدی به اعتبار این نهاد وارد میکند.
۲. مسأله شفافیت بدهیها
-
هنوز مشخص نیست زنجانی دقیقاً چه میزان بدهی را پرداخت کرده و چه بخشی باقی مانده است.
-
نبود شفافیت در اطلاعرسانی رسمی، زمینه را برای ادعاهای متناقض و سوء استفاده های سیاسی باز میگذارد.
۳. برند سازی از «مفسد» به «کارآفرین»
-
تلاش زنجانی برای معرفی خود به عنوان یک نوآور بلاک چین یا عرضهکننده طلای بدون رانت، نمونهای از شوی رسانهای است.
-
اما تجربه نشان داده او بیشتر در «دور زدن تحریم» مهارت دارد تا در خلق ارزش واقعی.
۴. نفوذ شبکههای قدرت
-
همانطور که شما به «طفل جمع» اشاره کردید، رفتار زنجانی پرده از وجود یک شبکه بانفوذ برمیدارد که پشت او ایستاده است.
-
این شبکه نهتنها امکان آزادی او از زندان را فراهم کرده، بلکه حتی فضا برای طرح ادعا علیه رئیسکل بانک مرکزی مهیا کرده است.
۵. دوگانه تحریم
-
زنجانی نماد «کاسبان تحریم» است. بازگشت او در شرایط حساس مذاکرات، این شائبه را تقویت میکند که استمرار تحریمها برای برخی گروهها منافع اقتصادی دارد.
-
در واقع، زنجانی با اقدامات و اظهاراتش، ناخواسته «طفل جمع» شد و نیات گروههای پنهان را آشکار کرد.
۶. درس برای آینده
-
اگر اراده جدی برای مبارزه با فساد باشد، باید قانون برای همه یکسان اجرا شود؛ نه اینکه مفسدان بزرگ با بدهیهای میلیاردی امکان بازگشت به اقتصاد رسمی را پیدا کنند.
-
تقویت شفافیت، پاسخگویی نهادهای اقتصادی و مقابله با نفوذ سیاسی در پروندههای قضایی، تنها راه جلوگیری از تکرار این چرخه است.