روند خروج سرمایه از بورس تهران/ چرا سهامداران در حال کوچ هستند؟
در هفتههای اخیر، روند خروج سرمایه از بورس تهران بهویژه توسط سرمایهگذاران حقیقی شدت گرفته است. علیرغم رشد اسمی شاخص کل، آمارها نشان میدهد بخش بزرگی از نقدینگی در حال ترک بازار سرمایه و حرکت به سمت بازارهای موازی است. این گزارش به دلایل این روند، رفتار سرمایهگذاران، نقش سیاستهای کلان و چشمانداز پیشرو میپردازد.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی شاخص اول، بازار سرمایه ایران این روزها با نوعی «بیاعتمادی پنهان» مواجه است؛ شاخص کل با حرکات نوسانی گاه صعودی به نظر میرسد، اما زیر پوست بازار، جریان خروج پول ادامه دارد. سرمایهگذاران حقیقی که روزی نیروی پیشران بورس بودند، اکنون به حاشیه رانده شدهاند. دلایل این روند به ترکیبی از عوامل اقتصادی، سیاست گذاری های کلان پولی، نرخ بهره حقیقی منفی، تورم انتظاری و نااطمینانیهای سیاسی بازمیگردد.
رفتار حقیقیها و حقوقیها بر اساس دادههای هفته اخیر:
میانگین روزانه خروج پول حقیقی در ۵ روز معاملاتی گذشته بیش از ۶۰۰ میلیارد تومان بوده است.
ورود پول حقوقیها عمدتاً در سهام بزرگ و شاخص ساز انجام شده، که باعث رشد مصنوعی شاخص کل شده است.
بخش عمدهای از حقیقیها در حال فروش سهام خرد و تبدیل دارایی خود به ارز، طلا یا سپرده بانکی هستند.
این روند نشان میدهد که بازیگران خرد بازار، برخلاف تبلیغات رسمی، اعتماد خود را به آینده بورس از دست دادهاند.
نرخ بهره حقیقی منفی و سیاستهای پولی
نرخ سود رسمی سپرده بانکی در ایران حدود ۲۳ تا ۲۵ درصد است، اما نرخ تورم انتظاری سالانه، طبق نظرسنجیهای بازار، بالای ۳۰ درصد برآورد میشود. این به معنای نرخ بهره حقیقی منفی است.
با این وجود، سیاستهای انقباضی بانک مرکزی نظیر:
انتشار اوراق سنگین دولتی، عملیات بازار باز هفتگی برای جذب نقدینگی، افزایش جذابیت بازار بینبانکی برای بانکها (با نرخ بالای ۳۰ درصد)، همگی دست به دست هم دادهاند تا منابع نقد در اقتصاد به سمت بانکها و دولت جذب شود و بورس در تنگنای نقدینگی قرار گیرد.
رابطه بورس با سایر بازارها:
در شرایط فعلی، سه بازار دیگر در حال رقابت با بورس برای جذب نقدینگیاند:
بازار طلا با چشمانداز تورمی بالا، گزینهای امن برای سرمایهگذاران ترسیده تلقی میشود.
بازار ارز با ثبات نسبی، اما انتظارات افزایشی در نیمه دوم سال.
سپرده بانکی برای طیف محافظه کارتر، با وجود نرخ منفی، به دلیل نبود نوسان.
در واقع، خروج پول از بورس بیش از آنکه به دلایل فنی یا تحلیلی باشد، به دلیل سیاستهای اقتصادی کلی و جو بی اعتمادی عمومی به تصمیمات حاکمیتی در حوزه بازار سرمایه است.
چشمانداز پیشرو:
اگرچه شاخص کل ممکن است در کوتاهمدت به دلیل حمایتهای دستوری یا ورود پول حقوقی رشد کند، اما:
در میانمدت و بلندمدت، بدون بازگشت اعتماد حقیقیها و تغییر سیاستهای کلان پولی و مالی، رشد پایداری نخواهد داشت.
بازگشت بازار به رونق، مشروط به احیای انگیزه سرمایهگذاری تولیدی و کاهش نرخ بهره حقیقی منفی است.
همچنین، تعیین تکلیف مباحثی نظیر نرخ خوراک پتروشیمی، عرضه خودرو، و شفافسازی نرخ ارز نیمایی میتواند به بهبود فضا کمک کند.
خروج سرمایه از بورس تهران نشانهای از بحران اعتماد، ناکارآمدی سیاستگذاری پولی و رقابت نابرابر میان بازارهای موازی است. اگرچه ابزارهای فنی و حمایتهای مقطعی میتوانند شاخص را بالا نگه دارند، اما تا زمانی که نگاه حقیقیها تغییر نکند، بورس در مسیر پایدار رشد قرار نخواهد گرفت.